زندگینامه و نحوه شهادت شهید شوشتری

نور علی شوشتری در سال ۱۳۲۷ در روستای ینگجه از توابع بخش سرولایت نیشابور دیده به جهان گشود.

بیه گزارش تابناک، وی سالها در سپاه تلاش و کوشش بسیار نموده است و فرماندهی مناطق مختلفی از جمله کردستان – آذربایجان وسیستان و بلوچستان را برعهده داشت.

جنگ تحمیلی

سردار شوشتری که افتخار همرزمی شهیدان بزرگواری همچون شهید باکری و شهید برونسی را در کارنامه زرین خود دارد در اکثر عملیات‌ها با مسئولیت های مختلف به ویژه فرماندهی محورهای عملیاتی حضوری فعال داشت که هفت بار جراحت شدید و تحمل رنج و درد ناشی از آن ماحصل این حضور فعال و مخلصانه بود و بدین ترتیب افتخار جانبازی را چون برگ زرین دیگری برای کتاب زندگی سراسر مجاهدت او به ارمغان آورد.

با وقوع عملیات مرصاد وی به توصیه مقام معظم رهبری مسئولیت این عملیات غرور آفرین را بر عهده گرفت و به نقل از شهید صیاد شیرازی فرماندهی خوبی از خود به نمایش گذاشت تا جایی که در تماس مرحوم حاج سید احمد خمینی با وی و ابلاغ گزارش پیشرفت عملیات توسط آن مرحوم به امام خمینی (ره)، حضرت امام خطاب به سردار شوشتری می فرمایند: “در این دنیا که نمی توانم کاری بکنم. اگر آبرویی داشته باشم در آن دنیا قطعاً شما را شفاعت خواهم کرد.”

فرماندهی لشگر5 قرارگاه نجف، قرارگاه حمزه و جانشینی فرمانده نیروی زمینی سپاه بخشی از مسئولیت های این فرمانده بزرگ و شهید والا مقام است. وی از اول فروردین 88 نیز با حفظ سمت، فرماندهی قرارگاه قدس زاهدان را عهده دار شد و موفق گردید با تلاشی پیگیر و مجاهدتی خستگی ناپذیر ایجاد اتحاد بین طوایف شیعه و سنی را در این استان به افتخارات خود بیفزاید.

سردار شهید نورعلی شوشتری که سال های متمادی منصب خادمی افتخاری بارگاه ملکوتی امام رضا را نیز عهده دار بود بارها در جمع همرزمانش گفته بود: آرزو دارم در میدان جنگ باشم و به شهادت برسم و جسم ناقابلم در راه خدا تکه تکه شود. سردار شوشتری جانشین فرمانده نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و فرمانده قرارگاه قدس که در تدارک برگزاری همایش وحدت سران طوایف در استان سیستان و بلوچستان بود صبح روز یک شنبه 26مهر1388 در اقدامی تروریستی به فیض شهادت نائل آمد.

بخشی از وصیت‌نامه شهید شوشتری:

دیروز از هرچه بود گذشتیم- امروز از هرچه بودیم گذشتیم. آنجا پشت خاکریز بودیم و اینجا در پناه میز. دیروز دنبال گمنامی بودیم و امروز مواظبیم ناممان گم نشود.جبهه بوی ایمان می‌داد و اینجا ایمانمان بو می‌دهد. آنجا بر درب اتاقمان می‌نوشتیم یاحسین فرماندهی از آن توست؛ الان می‌نویسیم بدون هماهنگی وارد نشوید. الهی نصیرمان باش تا بصیرگردیم، بصیرمان کن تا از مسیر برنگردیم. آزادمان کن تا اسیر نگردیم.

سردار شهید محمد‌زاده

سردار شهید محمد‌زاده در دوم اردی‌بهشت سال ۱۳۴۰ در روستای «نوده» خراسان شمالی و در خانواده‌ای متوسط و مذهبی دیده به جهان گشود. عشق به اهل بیت و حضور در هیئت‌های عزاداری و به دوش کشیدن علم اباعبدا…‌الحسین از جمله ویژگی‌هایی است که یکی از دوستان دوران کودکی او همواره از آن یاد می‌کند. این عشق و علاقه تا سال‌های آخر عمر شهید محمد‌زاده همراه او بود، به گونه‌ای که حتی در سال‌هایی که مسئولیت‌های سنگین بر عهده داشت، هرگاه در ایام عزاداری امام حسین علیه‌السلام توفیق حضور در هیئت رزمندگان اسلام در بجنورد را پیدا می‌کرد، با شستن ظروف غذا ابراز خدمت و ارادت می‌کرد .

دوران نوجوانی و جوانی او با سال‌های اوج‌گیری انقلاب اسلامی‌هم‌زمان بود و هنوز یاد و خاطره حضور او در مبارزه با رژیم ستمشاهی برای اطرافیانش زنده‌است . پس از پیروزی انقلاب اسلامی‌و تشکیل بسیج، از نخستین کسانی بود که با شنیدن ندای امام خمینی برای پیوستن به این سازمان اقدام کرد .

آغاز جنگ تحمیلی فصل تازه‌ای در زندگی سردار شهید محمد‌زاده رقم زد. سال ۱۳۶۱ رسما وارد سپاه شد. دفاع جانانه رجبعلی محمد زاده در تثبیت خط جزیره مجنون در عملیات خیبر در سال ۱۳۶۲زمینه آشنایی‌اش را با سردار شهید نورعلی شوشتری فراهم کرد و این آشنایی تا لحظه پرواز روح ملکوتی اش در پاییز ۸۸ سیستان و بلوچستان، او را همراه دیگر سردار بزرگ خراسانی نگه‌داشت.  رزمندگان خراسانی شرکت کننده در عملیات بدر در سال ۱۳۶۳، خاطره رشادت و شجاعت شهید محمد‌زاده را هنگامی ‌که سردار شهید برونسی، فرمانده تیپ جواد‌الائمه به شهادت رسیده بود، در دفع حملات دشمن به خاطر دارند . بعد از عملیات بدر، به عنوان جانشین فرمانده یگان دریایی لشکر ۵نصر به ادامه خدمت پرداخت. حضور ظفرمند در عملیات والفجر ۸ و دیگر عملیات‌های بزرگ و کوچک سپاه اسلامی‌در جنوب و غرب مانند عملیات نصر۶ و ۸ و بیت‌المقدس۲ و کربلای ۱۰ درعمق خاک عراق که به آزادی شهر حلبچه انجامید، از دیگر خاطرات به جا مانده از حضور او در پست‌فرماندهی گردان خط شکن نصر‌ا… است . بچه‌های گردان نصر‌ا… به خوبی به یاد‌می‌آورند که «آقا رجب» در جریان تک مهران در بهار ۶۵ با پای برهنه آر.پی.جی به دوش به شکار تانک‌های دشمن می‌پرداخت . زخمی‌شدن شدید در جریان عملیات کربلای۴ او را برای مدتی از حضور در جبهه دور داشت، اما هنوز بهبود کافی نیافته بود که بار دیگر در جمع رزمندگان گردان نصر‌ا… حضور یافت و تا پایان دفاع مقدس از پای ننشست . بعد از پایان جنگ تحمیلی، دوره عالی نظامی‌دافوس را با موفقیت پشت سر گذاشت و در آذر ۱۳۶۹ به عنوان رئیس ستاد تیپ جواد‌الائمه(ع) منصوب شد .  از سال ۱۳۷۳ تا پایان ۱۳۷۶ به عنوان جانشین فرمانده این تیپ مسئولیت ۹۰ کیلومتر از نوار مرزی با عراق را بر عهده گرفت.  هنوز عرق بازگشت از مرز‌های غربی بر تنش خشک نشده بود که تابستان ۷۷ برای مقابله با شرارت اشرار در شرق کشور راهی خطوط مرزی در جنوب خراسان گردید و در همین زمان به عنوان فرمانده تیپ جواد‌الائمه (ع) منصوب شد. ماموریتی که سه سال به طول انجامید و فضای بسیار امنی برای مردم خراسان در مرز‌های شرقی به یادگار گذاشت . سال ۱۳۸۱ به عنوان معاون عملیات لشکر ۵ نصر مشغول به‌کار شد. مسوولیتی که تا سال ۱۳۸۴ و تقسیم خراسان به سه استان ادامه یافت. تقسیم خراسان باعث شد تا مردم خراسان شمالی فرصت بیشتری برای استفاده از خدمات سردار شهید محمدزاده در کسوت فرماندهی تیپ جواد‌الائمه‌(ع) پیدا کنند، اما نا‌امنی در جنوب شرق کشور باعث شد تا این سرباز فداکار ولایت در معیت سردار شهید شوشتری راهی سیستان و بلوچستان گردد و مسئولیت تیپ مستقل سلمان و فرماندهی قرارگاه شهید حسنی را بر عهده گرفت. پس از ایجاد تغییرات ساختاری در سپاه، فرماندهی سپاه سلمان سیستان و بلوچستان به وی سپرده شد، آخرین مسئولیتی که در صبحگاه خونین ۲۶ مهر ۱۳۸۸ با پرواز روح ملکوتی‌اش در شهرستان سرباز استان سیستان و بلوچستان به پایان رسید. از این شهید گران‌قدر دو فرزند دختر و یک فرزند پسر به یادگار مانده است.

تهیه و تایید توسط: جناب آقای ابراهیمی (معاون پرورشی)


امتیاز شما به این محتوای آموزشی ؟ جمع امتیاز 7.5/20