یکی از اهدافی که در تربیت فرزندان بایستی مورد توجه ما والدین قرار بگیرد، این است که فرزندانمان را در طول دوران زندگی رشد بدهیم.
یعنی همانگونه که به سلامت جسم آنها اهمیت میدهیم به رشد معنوی و روحی آنها نیز توجه کنیم. یکی از راههای موثر آموزش قرآن به کودکان است. آنچه در این مقاله میخواهیم بیان کنیم این است که آشنایی و آموزش قرآن به کودکان سبب تربیت و رشد دنیوی و آخروی آنها میشود. البته آموزش قرآن به کودکان نکاتی دارد که در این مقاله بررسی میشود. عناوین مطرح شده عبارتند از:
این که فرزندی فقط متولد بشود و به نیازهای زیستی او توجه بشود، قطعاً شرط لازم است ولی کافی نیست؛ یعنی ما باید بدانیم که اگر فرزندمان را تغذیه میکنیم، غذایی به او میدهیم، لباسی به او میپوشانیم اگر سقفی بالای سر او قرار میدهیم این مقدمهای است برای این که او را آماده بکنیم برای تربیت کردن، برای رشد دادن.
مادری که صبح بلند میشود و با زحمت صبحانهٔ فرزند را آماده میکند و به او میخوراند. بعد میگوید که حالا بروم یک استراحتی بکنم ببینم ناهار چه درست بکنیم؟ بعد او را رها میکند پای تلویزیون مثلا فلان هنرپیشه، فلان شخصیت کارتونی دارد فرزند ما را در اصل تربیت میکند یعنی او را آماده کردیم و سپردیم به دیگران؛ اما چگونه برای رشد دادن فرزندان راههای مختلفی وجود دارد که ما به بعضی إن شاء الله اشاره خواهیم کرد.
یکی از راههایی که خیلی میتواند تأثیرگذار باشد بحث ارتباط و آشنایی فرزندانمان با قرآن است. میدانید فرزندان ما نحوه آشناییشان با قرآن به شکلهای مختلفی میتواند شکل بگیرد. یک موقعی است که فقط گوش او آشنا میشود با تلاوت قرآن که حتی ما میگوییم از دوره رحمی باید اتفاق بیافتد. مادر باید قرآن بخواند گاهی اوقات نوای قرآن در محیط خانه پخش شود. بعد از این که فرزند هم متولد شد این شنیدن آیات قرآن میتواند تاثیرات خود را روی فرزند ما به طور قطع و یقین بگذارد و اثراتش را بگذارد.
یک مقداری که بچهها بزرگتر میشوند، بتوانند قرآن را از رو بخوانند آشنا بشوند با خواندن و روخوانی قرآن. این یکی دیگر از وظایفی است که ما والدین میتوانیم برای اینکه به فرزندانمان رشد بدهیم انجام بدهیم. یک مقداری بچهها بزرگتر میشوند با ترجمهٔ قرآن آشنا بشوند با مفاهیم قرآن آشنا بشوند با تفسیر قرآن حتی در حد این که فرزندان ما بدانند که مثلا این آیهای که نازل شده است شأن نزولش چیست؟
چه الگوی رفتاری، الگوی کلامی، الگوی عبادی را میتواند در او شکل بدهد، با اینها آشنایشان بکند؛ یعنی ما میتوانیم فرزندانمان را به صورت پلکانی با آیات قرآن، به صورت عمیق إن شاء الله آشنایشان کنیم؛ و بدانیم که این هم یک تکلیفی است، یک وظیفه ای است بر روی دوش ما والدین که این زمینه و بستر را برای انس با قرآن، برای آموزش با قرآن و آموزش دادن به قرآن فراهم کنیم.
نکتهٔ بعدی مفاهیم قرآن، تفسیر قرآن، فرزندانمان را گام به گام آشنا بکنیم و برای این باید حتما یک سرمایه گذاری 1: وقتی، 2: فردی که بتواند این کار را انجام بدهد. حتما باید این سرمایه گذاری را داشته باشیم و این بستر و زمینه را برای انس با قرآن فراهم بکنیم. در روایات هم ما داریم یکی از حقوقی که فرزندان دارند، این است که ما قرآن را به آنها بیاموزیم و همین آموزش قرآن میتواند برای ما به عنوان پدر و مادر منافعی هم داشته باشد که إن شاء الله به این منافعش هم اشاره خواهیم کرد.
همان طوری که اشاره شد، قرآن میتواند در ابعاد مختلف و زمینههای مختلف در فرزندان ما رشد ایجاد بکند و منافعی برای فرزندان داشته باشد. حتی برای خود ما والدین.
یکی از آن منافع این است که بالاخره ما در روایاتمان داریم، روایات متعددی هم این بیان شده به شکلهای مختلف که وقتی فرزندان قرآن میآموزند، هم خودشان و هم مربیشان و هم والدینشان از آتش رهانیده میشوند؛ یعنی این میتواند یک بستر و زمینهای باشد برای سعادت فرزندان ما.
نکتهٔ دوم این است که قرآن کتاب تربیت است لذا فرزندان ما وقتی انس با قرآن میگیرند، انس با مفاهیم قرآن میگیرند، انس با داستانهای قرآن میگیرند، قطعا دارد به تربیت آنها هم کمک میشود و لذا به تعبیر برخی از بزرگان ما که به صراحت این را بیان میکنند که قرآن کتاب تربیت است و برای تربیت انسانها این قرآن نازل شده است و لذا میتواند زمینهٔ تربیت دینی فرزندان ما که مهمترین هدف خلقت انسان هم است را فراهم بیاورد.
نکتهٔ سوم برنامهٔ زندگی برای انسان در دنیاست؛ یعنی زمینه ای را فراهم میکند که علاوه بر اینکه انسان در آخرت یک زندگی سعادتمندانه خواهد داشت، در دنیا هم عزتمندانه انسان زندگی بکند. آداب زندگی، آداب برخورد با دیگران، سبک زندگی اسلامی دینی را برای فرد به ارمغان میآورد لذا هر چه فرزندانمان با قرآن انس و الفتشان بیشتر باشد، میبینیم که روش زندگیشان هم میتواند یک روش زندگی مطلوبی باشد.
بتوانند إن شاء الله در مسیری که دارند حیاتشان را ادامه میدهند، همین طوری که دارند رو به جلو حرکت میکنند، این رو به جلویشان، رو به رشد هم باشد یعنی رفتارشان پختهتر بشود، کلامشان به نوعی زیباتر، پرنفوذتر، اثرگذارتر باشد. با دیگران به خوبی بتوانند ارتباط برقرار بکنند. این از برکات انس با قرآن است یعنی سبک زندگی انسان را هم به زیبایی شکل میدهد.
یکی از نکاتی که با آموزش قرآن به کودکان اتفاق میافتد این است که به انسان دائم یادآوری میکنند که تو برای بندگی آمده ای. تو بندهٔ خدا هستی و لذا خطابات قرآن را وقتی شما نگاه میکنید؛ دائم این خطابات «یا ایّها الذینَ آمنوا» ای کسانی که ایمان آوردهاید، ای کسانی که بالاخره در مسیر هدایت الهی قرار گرفتهاید؛ یعنی این خطابات مدام به انسان یادآوری میکند که برای بندگی، برای ایمان آوردن، برای اینکه در مسیر خدا حرکت بکنی، آفریده شده ای.
اینها میتواند تأثیراتش را بگذارد. ما یک قاعده ای در تربیت داریم که میگوید تکرار نتیجهاش میشود باور. وقتی انسان دائم این آیات قرآن را با توجه و با دقت میخواند، باورهایی هم در او شکل میگیرد که این باورها، باورهای زیبا و ارزشمندی میتواند باشد.
یک نکتهٔ پایانی را هم اینجا من عرض بکنم که از قِبَل خواندن و ارتباط با قرآن، انسان دوست داشتنیتر میشود؛ یعنی هر کس ارتباط خوبی با خدا برقرار بکند، هر کس رفتار، کردار و منش او الهی بشود، این انسان، انسان دوست داشتنی میشود که مورد قبول دیگران قرار میگیرد و مقبولیت پیدا میکند و انسانهایی که مقبولیت پیدا میکنند، قطعاً اثرگذاری بیشتری هم میتوانند داشته باشند؛ روی اطرافیانشان، روی خانوادهشان، روی دوستانشان، روی محیط پیرامونشان، یعنی اینها انسانهای تأثیر گذاری میتوانند روی نفوس انسانها، روی اخلاق انسانها، روی رفتار انسانها باشند.
پس فرزندانمان را حتماً با این کتاب مأنوس بکنیم و آشنا کنیم. فقط نکتهای که اینجا وجود دارد و بنده باید به آن تأکید بکنم این است که فرزندانمان را به اندازهٔ توانشان در هر دورهٔ سنی با قرآن مأنوس بکنیم و آنها را با قرآن انس بدهیم؛ یعنی یک موقعی فقط شنیدن قرآن انس با قرآن را ایجاد میکند. یک موقعی خواندن قرآن، در یک گروه سنی این انس را ایجاد میکند. یک موقعی مفاهیم قرآن، انس حقیقی را برای انسان ایجاد میکند. این را به صورت پلکانی جلو ببریم.
إن شاء الله با خودمان هم عهد ببندیم که فرزندانمان را قبل از اینکه به سن بلوغ برسند، خواندن قرآن، روخوانی قرآن، آشنایی با مفاهیم عمومی قرآن را حتما آشنایی به آنها بدهیم و اجازه بدهیم فرزندانمان قبل از بلوغ آن انس و معرفت لازم را با قرآن إن شاء الله داشته باشند و کسب بکنند و این هم دست ما پدران و مادران هست که چطور روی این موضوع سرمایه گذاری بکنیم. فقط این قاعده و قانون را در نظر بگیریم که ارتباط با قرآن یعنی رشد فرزندانمان.
اما در بخش پایانی این بحث میخواهم چند نکته عرض کنم و آن نکات این است:
یک سوال: در ادامه، باید به این نکته هم اشاره بشود و آن یکی از پرسشهایی است که در ذهن ما والدین شکل میگیرد و آن پرسش این است که آیا لازم است حتما خود ما قرآن را به فرزندانمان یاد بدهیم و آموزش بدهیم؟ میگوییم اگر این کار را ما پدران و مادران بتوانیم انجام بدهیم که خیلی مطلوب است و خیلی خوب است که مادر یا پدر آموزش قرآن را به فرزندش بدهد و زمینهٔ انس با قرآن را برای فرزندش فراهم بکند.
ولی یک موقعی میبینیم نه ممکن است یک کار فنی باشد، کار دقیقی باشد که نیازمند به این باشد که یک مربی خوب، این کار را انجام بدهد. حتما آن مربی را ما پیدا بکنیم. آن مربی را ما بیاوریم و آن آموزش لازم را در زمینهٔ قرآن به فرزندانمان إن شاء الله بدهیم.
اما چند نکته: اولا؛ ما پدران و مادران الگوهای خوبی میتوانیم برای فرزندانمان باشیم لذا چه خوب است که حتما ما هم اهل قرآن باشیم، قرآن را بخوانیم، گاهی اوقات به خطوط قرآن توجه کنیم نگاه بکنیم، ترجمهاش را بخوانیم. گاهی اوقات فرزندان ما ببینند تفسیر قرآنی در اختیار ما هست که داریم تورق میکنیم، محتوایش را مطالعه میکنیم. اینها میتواند الگو دهی به فرزندانمان باشد.
نکتهٔ دوم؛ زمینه ای را در محیط خانه فراهم بکنیم که به صورت روزانه حتما بخشی از قرآن در محیط خانهٔ ما تلاوت بشود و چه خوب است که این به شکل جمعی و گروهی صورت بگیرد. پدر بنشیند مادر بنشیند، فرزندان بنشینند همهٔ اعضای خانواده بنشینند و این قرآن را دسته جمعی و گروهی تلاوت بکنند.
نکتهٔ سوم؛ این است که گاهی اوقات چه خوب است پدر یا مادر داستانهای مناسب گروه سنی فرزندان را از قرآن استخراج بکنند، در تفاسیر ببینند، در کتابهایی که در همین زمینه نگاشته شده و نوشته شده بخوانند و برای فرزندشان تعریف بکنند و اجازه بدهند فرزندان الگوهایشان را بر اساس آن الگوهای فاخر و زیبای قرآنی بگیرند. مسیر بندگیشان بر اساس آن داستانهایی که از قرآن بیان میشود بیاموزند.
البته چه خوب است که در این زمینه حتما با اهل فن، یک کارشناس تربیتی، کسی که با قرآن آشناست، کسی که میتواند تطبیق بدهد چه داستانی برای چه گروه سنی مناسب است مشورت بگیریم و این داستانها را برای فرزندانمان بیان بکنیم و اینها را بخوانیم برای فرزندانمان. اینها میتواند آن آثار تربیتی را روی فرزندانمان إن شاء الله بگذارد.
نکتهٔ چهارمی که میخواهم اشاره بکنم حتما در محیط خانه برای فرزندمان یک قرآنی را اختصاصی قرار بدهیم همان طوری که اعضای خانواده چه خوب است هر کدام برای خودشان یک قرآنی داشته باشند و با آن قرآن مأنوس باشند. خدا رحمت کند مرحوم حضرت امام رضوان الله تعالی علیه را که در احوالات ایشان میگویند که ایشان در طول روز مکرر به قرآن مراجعه میکردند، این نبود که مثلا روزی یک بار یا دو بار، گاهی اوقات در برخی از احوالات امام هست که پیش میآمد در روز گاهی اوقات پانزده، شانزده بار به قرآن مراجعه میکردند.
یعنی ما باید این گونه انس با قرآن داشته باشیم. بگذاریم بچههایمان این شکل از رفتارها را از ما ببینند و از ما الگو بگیرند؛ و لذا در یک جمله، اگر ما محیط خانه را یک محیط قرآنی قرار بدهیم، در محیط خانه به شکلهای مختلف با قرآن مأنوس باشیم حتما فرزندانمان هم در این محیط بر اساس آن الگویی که ما طراحی کردیم و شکل دادیم و زمینهاش را فراهم کردیم با ما همراهی خواهند کرد و نتیجهاش چیست؟ همهٔ اینها میشوند آن مقدمهٔ خلقت، یعنی بندگی، بندگی یعنی رشد و اگر ما بخواهیم آن فرزندانی را داشته باشیم که آن رشد و تعالی را داشته باشند، باید آموزش قرآن به کودکان و انس و ارتباط با قرآن را زمینه و بسترش را در محیط خانواده فراهم بکنیم.
تهیه کننده : سرکار خانم زهره ظفری ( مربی محترم قرآن )
تایید کننده : سرکار خانم لاله مددی ( معاونت آموزشی )