آموزش کودکان و پرورش خلاقیت در آن ها

در دنياي پيچيده كنوني، افراد تيزهوش، خلاق و صاحبان انديشه هاي نو ، به مثابه گرانبهاترين سرمايه ها، از جايگاهي والا و ارزشمند برخوردار هستند. جامعه ما بيش از هر زمان ديگر به افراد هوشمند و خلاق نياز دارد و در شرايط كنوني، مسأله خلاقيت از مهم ترين مسائل مطرح در قلمرو روان شناسي آموزشگاهي است. ذهن انسان دائماً در حال زایش و آفرینندگی است. بی شک همین قدرت تولید فکر و روح آفرینندگی و خلاقیت است که انسان را از سایر موجودات ممتاز میسازد.

خلاقیت در گذشته، پدیده اي مترادف با نبوغ تلقی می شد. در اواخر قرن نوزدهم و در اوایل قرن بیستم به منبع جدید خلاقیت توجه شد. در این دوران این تفکر که نبوغ یا توانایی غیر معمولی در یک فرد، ارثی است، رنگ باخت و به این نکته دست یافتند که خلاقیت را می توان با پرورش صحیح ایجاد نمود. بنا بر نتايج پژوهش هاي گوناگون و بر خلاف برخي تصورهاي غلط كه خلاقيت را ذاتي مي دانند، خلاقيت امري اكتسابي است.

پرورش خلاقيت در ميان دانش آموزان مي تواند يكي از پيامدهاي مثبت يادگيري در مدارس باشد. اما در بسياري موارد به دليل عدم آگاهي، نه تنها برنامه ريزي هاي مدارس و روش هاي آموزشي معلمان، مبتني بر آموزش و يادگيري خلاق نيست، بلكه رفتارها و شيوه تربيتي والدين نيز به نوعي است كه روحيه خلاق كودكان را نابود مي كنند. از منظر پژوهش گران، كودكاني كه رابطه عاطفي مناسبي با  والدینشان دارند، داراي شخصيتي ايمن هستند، از روحيهاي شاد و با اعتماد به نفس برخوردار بوده، در جستجو و كشف جهان بيرون خود برمي آيند، اما كودكاني كه فرد مورد علاقه خويش را به اندازه كافي در دسترس ندارند و يا كيفيت رابطه آنان با فرد مورد علاقه شان، مناسب و بهينه نيست، ترس و اضطراب آنان را چنان مشغول خود مي سازد كه اصولاً به خود اجازه خطر كردن و تجربه جهان خارج را ندارند. تنها كودكاني كه از تغذيه عاطفي مناسب برخوردار شده، دلبستگی، و ايمني داشته باشند، جرأت كنكاش در جهان خارج و در نتيجه حصول به نتيجه اي خلاق را خواهند داشت.

     بدون ترديد قرن 21 به انسان هاي مبتكر ، نوآور، نوانديش و خلاق نياز دارد و تربيت چنين انسان هايي بر عهده آموزش و پرورش و در نهايت به دست عاملان اين تغيير و تحول يعني معلمان است. يكي از مهمترين اهداف آموزش و پرورش رشد تفكر خلاق است.نقش كليدي در اين زمينه را معلمان بر دوش دارند. آنها ميتوانند با بهره مندي از روش هاي خلاق گوناگون، امكان ظهور خلاقيت در كودكان و نوجوانان را فراهم سازند. گیج و برلاينر در اين باره مي گويند: ” معلمان بايد شرايطي فراهم نمايند كه موجب تقويت رفتار خلاق كودكان گردد. آنها بايد به رفتار خلاق پاداش دهند و فرصت هايي براي بهره گيري از تفكر خلاق دانش آموزان در مدرسه ايجاد نمايند. آيرز معتقد است تفكر خلاق تنها با آموزش و تمرين ايجاد مي گردد. او به معلمان پيشنهاد ميكند درس دادنِ خود را بر مبناي حل خلاقانه مسأله طراحي كنند.

آينده هر جامعه اي را افراد خلاق آن جامعه ميسازند و در عصر دانايي محور كنوني، كشوري مي تواند در جريان رقابتهاي اقتصادي فرهنگي و اجتماعي، جايگاه مطلوبي داشته باشد كه در آموزش خلاقيت به دانش آموزان خود سرمايه گذاري نمايد. به گفته تورنس خلاقيت بسياري از كودكان در حدود ده سالگي افت مي كند. در ريشه يابي علل اين افت در محيط هاي آموزشي غيررسمي و رسمي، بي توجهي به آموزش و پرورش پويا و خلاق، به ويژه در سنين پيش دبستاني و دبستاني به عنوان عاملي اساسي مطرح مي باشد.

خلاقيت يعنی منحصر به فرد بودن، برخورد با مسائل يا روبه رو شدن با زندگی با ديدگاه و نقطه نظر خاص خود، و برخورد با مشکلات زندگی آنگونه که هر کس به عنوان يک فرد انتخاب خلق و ايجاد می کند. دانش آموزان وقتی از خلاقيت باز  می مانند که از آ نها بخواهيم کارها را فقط آنگونه که آموزش ديده اند، انجام دهند.تفکر خلاق، نوعی تفکر است که می تواند از يک چيز عادی يا محصولی جديد به وجود آيد. کسی که تفکر خلاق دارد، الزاماً يک فرد استثنايی يا باهوش به معنای خاص آن نيست بلکه کسی است که با کار زياد، تمرکز فراوان و سخت کوشی روی يک مسئله به نتايج جديدی می رسد. به عبارت ديگر، کسی که تفکر خلاق دارد، می تواند ذهن خود را بر يک چيز متمرکز کند وآنقدر به آن انرژی بدهد، تا واقعيت امر در ذهن او کاملاً روشن شود.

امروزه تغییر سریع دانش و تکنولوژي در جهان، مشکلات عمده اي را برسر راه نظام هاي آموزش و پرورش جهانی قرار داده است که یکی از مهمترین آنها پاسخ به این پرسش است که، دانش آموزان در مدرسه چه باید بیاموزند تا بتوانند براي زندگی در دنیاي متغیر و متحول فردا آماده شوند؟ پاسخگویی به این سوال در سایه روشهاي آموزش پیشرفته امکان پذیر است. به این جهت وظیفه و مسئولیت معلّم امروز نسبت به گذشته سنگین تر و پیچیده تر شده است. دیگر نمیتوان با روشهاي سنّتی، جامعه و افراد آن را به سوي یک تحول پیشرفته سوق داد.

از میان معلمان دوره هاي مختلف تحصیلی، نقش معلمان ابتدایی در ایجاد وتقویت خلاقیت از اهمیت ویژه اي برخوردار است. در آموزش و پرورش دوره ابتدایی نیز ویژگی خلاق و مبتکر بودن براي معلمان ابتدایی مد نظر قرار گرفته است. اصطلاح خلاقیت به آن دسته از فرایندهاي ذهنی دلالت دارد که به راه حل ها، ایده ها و مفهوم سازيها، اشکال هنري، نظریه هاي منحصر به فرد و جدید منجر می شود.

 

راه های افزايش خلاقيت در دانش آموزان

خلاقيت وقتی در دانش آموزان رونق می گيرد که  آنها برای کشف و بررسی آزمايش و درگير شدن با فکرهای گوناگون فرصت و شرايط لازم را داشته باشند.دانش آموزان برای شکوفاسازی خلاقيت خود به شرايط مناسب نياز دارند.  آنچه باعث خلاقيت در دانش آموزان می شود، يک کلاس پرسشگراست. جايی که معلم و شاگرد پرسشهايی غير معمول و چالش برانگيزی مطرح می کنند و فکرها و نظريه ها به روشهای مختلف ديداری، بدنی و کلامی  عرضه می شوند؛ جايی که را هکارها و را ه  حل های تازه ای برای مسائل يافت می شود.

مهارتهای تفکر خلاق، عامل اساسی موفقيت در يادگيری به شمار می رود. رواج دادن تفکر خلاق روشی قدرت مند برای درگير کردن بچه ها با امر يادگيری است.بچه هايی که به تفکر خلاق تشويق می شوند، روز به روز انگيزه و اعتماد به نفس بيشتری از خود نشان می دهند. همچنين، خلاقيت، مهار تهای انعطا ف پذيری را که آنان برای رويارويی با آيند ه ای نامعلوم نياز دارند، برايشان فراهم می سازد.

اما موانع زيادی ممکن است جلوی خلاقيت را بگيرند. يکی ازاين مانع ها شايد تدريس تدافعی معلمان باشد و  شاگردان برای مدت طولانی با توقع اندک و فعاليت ناچيز کار کنند. هدف اصلی آموزش بايد به وجود آوردن افرادی باشد که قابليت دست زدن به فکرها و کارهای تازه را داشته باشند؛ نه اينکه فقط  کارهای نسل گذشته را تکرار کنند.

انواع فکر خلاق

۱. تفکر  همگرا: تفکر  همگرا همان استدلال يا تفکر منطقی است که به دنبال يک جواب صحيح میگردد. اين تفکر به فرايندی اشاره دارد که دانش آموز بدان وسيله تعداد زيادی حقايق و تداعیها را انتخاب میکند و آنها را در ترکيبهای خاصی کنار هم میگذارد تا از حاصل آ نها يک جواب ممکن و صحيح به دست آيد.

۲. تفکر واگرا: تفکر واگرا نمايا نگر نوع بسيار باز و آزادتر عمل فکری است که تعداد زياد تداعیها و را ه حلهای ممکن، وجه تمايز آن به شمار  میرود. تفکر خلاق با تفکر واگرا رابطه ی مستقيمی دارد.

۳. تفکر فراشناختی: تفکر فراشناختی به معنی انديشيدن دربار ه ی فرايند انديشيدن و تفکر است. فراشناخت به آگاهی خود کار ياد گيرنده از دانش و توانايی خود در فهميدن، کنترل و تسلط بر فرايندهای شناختی اطلاق میشود.

مدارس و خلاقیت

مدرسه های خلاق با تمرکز بر پرورش نه تنها دانش و مهار تهای پايه بلکه نگرشها و مهار تهای خلاقيت آميزی که زيرساز يک عمر دانش اندوزی خواهد بود، شاگردان خلا ق تری تحويل خواهند داد.چنين مدرسه هايی محرک دريافت داد ه های جديد را فراهم میسازند( فيشر، ويليامز/ چوبينه، ۱۳۸۷)

معلمان و به طور کلی آموزش و پرورش، درصدد آموزش مطالبی هستند که از نظر  آنها پاسخ درست تشخيص داده  میشود و میخواهند مطمئن شوند که غير از آ نها چيز ديگری مطرح نيست. به همين دليل، آموزش و تدريس امری تجويزی و تحميلی به شمار می آيد که در فضايی محدود و بسته مطرح میشود و از امکان حرکت و تلاش بسيار می کاهد. در نهايت، آموزش به کاری خسته کننده مبدل  میشود. يکی از مشکلات مدارس ما تکيه بر محفوظات است.

به طور کلی، مشکلات مدارس در زمينه ی تفکر خلاق را بدين ترتيب میتوان خلاصه کرد: عدم تفکر در امور و مسائل مختلف فردی  و اجتماعی، فرهنگ سکوت در مقابل اظهار نظرهای معلم، تأکيد بر تفکر همگرا به جای تفکر واگرا، به کارگيری روش منفعل به جای روش فعال، عدم توجه به روش حل مسئله ، معلم مداری،و عدم تکيه بر تفاو تهای فردی.

رو شهای تدريس معلمان نيز در افزايش خلاقيت دانش آموزان تأثير به سزايی دارد. فرايند يادگيری زمانی بيشترين پيشرفت را خواهد داشت که بين دانش آموزان و معلمان و سبک يادگيری آ نها هماهنگی کاملی وجود داشته باشد. از آ نجا که گاهی هماهنگی کامل امکا نپذير نيست، معلمان بايد از روشهای تدريس متعددی برای افزايش خلاقيت در دانش آموزان استفاده کنند.

ساختار کلاس درس هم در اين زمينه  بی تأثير نيست. فضای کلاسی بايد آنگونه ترتيب يابد که بتواند موجب برانگيختن قوای خلاق دانش آموزان شود.قرار دادن محرکات بصری در کلاس، ترتيب چيدن ميزها و صندلیها، وسايل کمک آموزشی براساس نيازهای برنامه ی درسی از جمله مواردی هستند که در افزايش خلاقيت دانش آموزان تأثيرگذارند.

ويژگیهای يک مدرسه ی خلاق

مدرسه ی خلاق جايی است که در آن افراد، شاگردان و معلمان با انگيزه اند؛ هد ف مندند و آرما نهای نهايی و مقصد مشترک دارند؛ آمادگی پذيرش کارهای تازه، نوآوری و کاو شگری را دارند؛ برای موفقيت اشتياق پرشور دارند؛ خطر  کردن را از وظايف خود می دانند و تفاو تهای فردی را می پذيرند.

مطالعات در تفکر خلاق در افراد نشان داده است که بين درجه ی دستکاری و کيفيت و کميت پاسخهای ابتکاری همبستگی زيادی وجود دارد. همچنین محيطی دارای جو خلاق است که فضايی آزاد داشته باشد و خود يادگيری را تشويق و ارزيابی کند. در کنار هر موضوعی که تدريس می شود، بايد فرصتهايی برای تقويت و توسعه ی عادت و مهارت انتقاد سازنده به وجود آورد.

معلمان باید در حين تدريس پرسشهای بحث برانگيز طرح کنند.گاهی از دانش آموزان بخواهند که خود مسئله را طرح کنند و به پاسخ آن بينديشند. از روش بحث و گفتگو نهايت استفاده را  در سر كلاس ببرند. از سؤالهاي عجيب و ظاهراً  بي ربط  دانش آموزان استقبال كنند. روح پژوهشگري را در دانش آموزان ايجاد و تقويت كنند. از ايجاد رقابت منفي بين دا نش آموزان به شدت بپرهيزند.قدرت تخيل دانش آموزان را تقويت كنند. از وسايل كمك آموزشي بيشترين استفاده را نمایند. اعتماد به نفس دانش آموزان را تقويت کنند.

براي دانش آموزان، متناسب با سن و نيازشان، آرمان سازي كنند. كلاس درس را به طور مشاركتي اداره كنند.دانش آموزان را به شركت در كلا سهاي هنري مثل خط، نقاشي، موسيقي،و عكاسي… تشويق  كنند. و محيط كلاس را با نشاط كنند؛ زيرا نشاط باعث خلاقيت ميشود.

موانع مؤثر در خلاقيت دا نش آموزان عبارت اند از:ترس از شكست و ريسك كردن و بررسي را ههاي مختلف، عادت دادن دانش آموزان به  رو شهاي تكراري حل مسئله که باعث از بين رفتن خلاقيت آ نها ميشود. و عدم اعتماد به نفس که مانع بروز خلاقیت آ نها ميشود. ترس از عدم استقلال و ترس از تحقير شدن توسط معلم . برنامه ي درسي فشرده، همراه با مدت  زماني محدود براي ارائه درس.

 

لذا میتوان نتیجه گرفت که با توجه به موارد ذکر شده معلمان نبايد تجارب كودكان را به موارد خاصي محدود كنند و بايد نسبت به اختلافات فردي ياد گيرندگان با احترام برخورد نمايند و در پرورش استعدادهاي ويژه آنان بكوشند. عواملي چون تكاليف درسي، تأكيد بر حفظيات، اجراي برنامه هاي هماهنگ و انتظار رفتارهاي يكسان از كودكان، عدم توجه به تفاوت هاي فردي، عدم شناخت يا بي توجهي به ويژگي هاي كودكان سبب مي شود كه قدرت خلاقيت آنان به تدريج كاهش يابد.

 

دين مبين اسلام نیز  ديني فطري و مبتني بر نهاد پاك انساني و منطق و استدلال مي باشد. قرآن مجيد در هيچ يك از آيات خود انسان را دعوت به پذيرش كوركورانه مطلبي ننموده است. از نظر قرآن دانايان همواره بر نادانان ترجيح مطلق دارند.

 سوره زمر: بگو آيا كساني كه ميدانند و كساني كه نمي دانند يكسانند تنها خردمندانند كه پند پذيرند.

سوره انعام: آيا نابينا و بينا يكسانند آيا تفكر نمي كنيد؟

لذا بر اساس آموزه های دینی نیز تفكر كردن و از قوه خلاقيت خويش بهره گرفتن سعادت و رهيابي است و غير آن گمراهي و ناداني است.

بنابراين ذهني كه مي تواند به گونه اي ابتكاري بي انديشد خواهد توانست براي پيچيده ترين موقعيت هاي مختلف زندگي، شغلي و تحصيلي راه حل هاي ناب و مؤثري ارائه نمايد. از اين رو لازم است تعليم و تربيت در دوره معاصر بيش از گذشته، كانون توجه خود را به جاي محتوا بر فرايند و مهارت هاي خلاق و نقاد معطوف نمايد.

 

تهیه و تایید توسط: سرکار خانم مدنی (معلم معین)


امتیاز شما به این محتوای آموزشی ؟ جمع امتیاز 1/20