تاثیر تکالیف مهارت محور و خلاقانه بر میزان یادگیری دانش آموزان ابتدایی

تکالیف درسی در نظام آموزشی و در برنامه ریزی های آموزشی در کشور ما از اهمیت ویژه ای برخوردار است. بطوریکه بیشتر نتایج حاصل از یادگیری و فعالیت های آموزشی در چهارچوب تکلیف درسی انجام می پذیرد. از با توجه به ضرورت ایجاد و توسعه فرصت های یادگیری برای دانش آموزان در کلاس، مدرسه و خارج از آن، رویکرد مهارت محوری و افزایش همسویی و هماهنگی یادگیری ها با نیازهای فردی و اجتماعی، طرح تکالیف مهارت محور را در دوره اول ابتدایی مورد بررسی قرار گرفته شد. در این طرح بخشی از فعالیت های یادگیری به صورت تمرینی در جهت آموزش و یادگیری مهارت های اساسی چون خواندن، نوشتن، دانش ریاضی، مشاهده کردن، سخن گفتن، گوش دادن و… در کلاس درس یا محیط مدرسه در تعامل و مشارکت معلم و دانش آموز انجام می شود. لذا هدف این مطالعه بررسی تأثیر تکلیف مهارت محور و خلاق بر میزان یادگیری دانش آموزان ابتدایی در این مقاله سعی شده که با روش توصیفی – تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و میدانی به بررسی اهمیت و نقش تکلیف مهارت محور بر میزان یادگیری دانش آموزان پرداخته و در نهایت پیشنهادهایی برای ارانه تکلیف خلاق جهت افزایش یادگیری  دانش آموزان بیان شده است. اهداف و یافته های پژوهش حاکی از آن است که تکلیف مهارت محور با پرهیز از حافظه محوری، افزایش نشاط و شوق یادگیری، کاهش استرس مخرب ناشی از تکالیف سنتی، کاهش وزن کیف دانش آموزان و تقویت مهارت های زندگی در دانش آموزان محسوب شده و موجب تثبیت، توسعه یادگیری مادالعمر و افزایش اعتماد به نفس در دانش آموزان می شود.

کلید واژه ها: تكليف مهارت محور، نظام آموزشی، یادگیری، دانش آموزان، تکلیف خلاق

مقدمه در هر نظام آموزشی و تربیتی دانش آموز به عنوان یک عنصر اساسی مطرح می شود که کلیه هدفها و برنامه های آموزش و پرورش به منظور ایجاد تغییرات مطلوب در رفتار وی طراحی و اجرا می شود و معلم است که نقش اساسی را در اجرای برنامه های درسی و فرایند تدریس یادگیری به عهده دارد. از جمله فنونی که هیچ معلمی از آن بی نیاز نیست آشنایی با شیوه های نوین برخورد با دانش آموز و همچنین شیوه های برخورد با تکالیف او می باشد. باید سعی شود تکالیف کوتاه و متنوع باشد که هم اطفال با میل و رغبت و انگیزه خاصی آن را انجام دهند و هم به اهداف آموزشی لازم برسند هر گاه انجام دادن کاری با فعالیت ذهنی همراه باشد، کار بهتر انجام خواهد شد. و نتایج مفیدتری به بار خواهد آورد. تکلیف همواره به عنوان یکی از عوامل مهم در تحقق یادگیری مطرح بوده و در هر دوره متناسب با برداشتی که از یادگیری وجود داشته، شکل و نوع تکلیف نیز متفاوت بوده است. شاید در گذشته اگر دانش آموزی صرفا موفق به محفوظاتی در ذهن خویش می شد، تصور می رفت که یادگیری در او تحقق یافته است. اما امروزه، با تعریفی که از یادگیری می شود توقع اهدافی فراتر از آن وجود دارد. با کنار رفتن مفهوم قدیمی یادگیری که بیشتر بر روی انتقال انبوهی از معلومات به مغز دانش آموزان تأکید می کرد و با توجه به مفهوم جدید یادگیری های رفتاری برای حل مسائل فردی و اجتماعی در آموزش و پرورش گام های بلندی برداشته شده است. هم اکنون میزان یادگیری رادر توانایی و مهارت او در به کار بستن دانستنی ها و اصول علمی هنگام قرار گرفتن در موقعیت های جدید و برخورد با شرایط متغیر زندگی علمی و اجتماعی می دانند. به این ترتیب روش قدیمی و سنتی عرضه کردن واقعیت های علمی فراوان در کتاب ها و انتقال یک طرفه آنها به وسیله معلم و بالاخره به خاطر سپردن موقت آنها توسط دانش آموز و پس دادن آنها به هنگام امتحان مورد نظر نیست. زیرا در عمل ارزش قابل توجهی ندارد و تغییر مؤثری در رفتار او از لحاظ طرز تفکر، کسب مهارت و پرورش نگرش ها و معیارهای مطلوب علمی و اجتماعی به وجود نمی آورد. لذا از طریق یادگیری پژوهش محور مهارتهای مورد نیاز برنامه درسی نیز توسعه می یابد و مهارتهای مورد نظر، سواد اطلاعاتی، یادگیری چگونه یادگرفتن، صالحيت سواد و مهارتهای اجتماعی در فرآیند تدریس و یادگیری به شرح زیر با هم دیگر می آمیزند.

سواد اطلاعانی در یادگیری پژوهش – محور سواد اطلاعاتی دانش آموزان توسعه می یابد به گونهای که مفاهیم اساسی، چگونگی ارزیابی و بهره گیری از اطلاعات را یاد می گیرند. پژوهش به دانش آموزان کمک می کند تا منابع مفید را هوشمندانه انتخاب کنند. این نوع یادگیری در تعیین اهمیت اطلاعات، نحوه تمرکز بر اطلاعات، تصمیم گیری در مورد اینکه چه اطلاعاتی کافی است، مدیریت پژوهش، تفسیر وقایع و سازماندهی ایده ها و به اشتراک گذاشتن یادگیری هایشان با دیگران، به دانش آموزان کمک می کند. یادگیری چگونه یاد گرفتن: دانش آموزان برای بهرهمندی از اطلاعات در زندگی روزمره آماده می شوند. در یادگیری چگونه یاد گرفتن به تصویر کشیدن طیفی از مهارتها، تمایلات، مسئولیت ها و راهبردهای ارزیابی از خود، یاد گرفته می شود. یادگیری محتوای برنامه درسی مهمترین زمینه های برنامه درسی این است که دانش آموزان یاد بگیرند دانشجدید را به آنچه قبلا یاد گرفته اند، ارتباط دهند. همه اینها ممکن است به بهترین شیوه از طریق رویکرد پژوهش محور برای یادگیری اتفاق بیفتد و دانش آموزان به در عمیق و تفسير معناداری دست یابند. صالحيت سواد مهارت های پایه سواد شامل خواندن، نوشتن، صحبت کردن، گوش کردن، مشاهده کردن و ارائه کردن است که از طریق یادگیری پژوهش – محور تقویت می شوند و بهترین راه اثربخش کردن این صالحيت ها، تمرین، تمرین و تمرین است.

مهارت های اجتماعی در یادگیری پژوهش محور از طریق استقرار جامعه یادگیرنده توسعه پیدا می کند. دانش آموزان در جایی که نیاز به همیاری و همکاری است، توانایی ارتباط برقرار کردن با دیگران را پیدا می کنند. گروههای کاری کو چک سازماندهی می شوند، هر عضو وابسته به دیگران است و هر مسئولیت وابسته به مسئولیت های دیگر. دانش آموزان در فرآیند پژوهش زیر نظر راهنمای آموزشی تیم با یکدیگر تعامل، همکاری و مشارکت می کنند. استریپلینگ و هیوز معتقدند در یادگیری پژوهش محور مربیان بستری را فراهم می کنند تا دانش آموزان بتوانند ایده های جدید را از طریق تجربیات هدایت شده بسازند. دانش آموزان سؤالت خود را می پرسند و در پی دستیابی به فهم و در جدید هستند. معلمان نیز به جای آنکه اطلاعات را فراهم کنند، تهییج کننده و هدایت کننده دانش آموزان برای دستیابی آنان به پاسخ سؤالاتشان می شوند. در این رویکرد معلم به دانش آموزان برای تعیین سؤالات، پاسخ سؤالات، تفسیر نتایج به دست آمده و پیوند آن با دانش قبلیشان کمک می کند. این رویکرد از فلسفه دیویی در زمینه یادگیری معنادار نشات گرفته است. در این تحقیق سعی بر آن شده است که از چه روش های می توان تاثیر گذاری بهتر تکلیف مهارت محور و خلاق بر روی یادگیری دانش آموزان ابتدایی استفاده کرد. بیان مسئله تکالیف به دوران خاصی تعلق ندارد. از همان دورانی که کودکان تمرینات درسی خود را بر روی لوح های سنگی کوچک انجام می دادند تا به امروزه که در اغلب موارد از کاغذهای سفید و الوان و کتابچه های کلاسور برای انجام این وظیفه آموزشی استفاده می گردد رواج داشته است. دیدگاه های معاصر در خصوص تکالیف از فلسفه و روش های تعلیم و تربیتی که طول قرنها رواج داشته است، تاثیر گرفته است سالیان دراز فقط حفظ کردن درسها به عنوان تنها نوع تکلیف درسی و حتی یادگیری به حساب می آمد. متخصصین و علمای آموزشی و پرورشی اعتقاد داشتند که حفظ کردن مطالب، بهترین وسیله برای تمرین و آموختن و نیز برای پرورش قوای ذهنی و فکری می باشد. معلمین نیز با استناد به این نظریه و به امید دست یافتن به یادگیری بهتر و سریعتر، تکالیف درسی دشوار و ناخوشایندی را با تاكيد در به خاطر سپردن مطالب برای دانش آموزان تعيين می کردند. در نتیجه همین بینش، ناکامیهای تحصیلی دانش آموزان را صرفا به ناتوانی آنها (در یادگیری و نه روش های آموزشی) نسبت می دادند . در قرن بیست و یکم مهارتهای جدید مورد نیاز است. مهارت های یادگیری که دانش آموزان را با شایستگی ها و توانایی هایی برای رویارویی با چالش های ناشی از عدم قطعیت و جهان در حال تغییر آماده نماید. روش های جدید یادگیری که پژوهش محورند، دانش آموزان را برای زندگی و کار کردن در یک محیط اطلاعاتی پیچیده آماده می کنند. اما راههای گوناگونی برای افزایش میزان یادگیری دانش آموزان مطرح شده است. یکی از این راهکارها دادن تکلیف خلاق برای استمرار و پیوند یادگیری دانش آموز در محیط رسمی مدرسه و خانه است. ولی دیدگاه های متعددی در خصوص ارائه تکلیف وجود دارند. امروزه با پیشرفت و گسترش علوم مخصوصا علم روانشناسی و توجه خاص انسانها به امر تعلیم و تربیت باعث گردیده که تعیین تکلیف مهارت محور از موارد مهم و نقش آفرین در پیشرفت تحصیلی و آموزش فراگیران جزء لاینفک آموزشی به حساب آید. اما با توجه به حساسیت و اهمیت این مسأله متأسفانه به نظر می رسد چندان توجهی به این امر نمی شود و بعضی از مدارس و معلمین در تعيين تکلیف به صورت سنتی و سلیقه ای و بدون توجه به نیازها و جنبه های جسمی و ذهنی فراگیران عمل می نمایند که چنین عملی نتیجه ای جز خستگی و دلسردی دانش آموزان از درس و معلم نخواهد داشت. در این تحقیق، محققین سعی می کنند تا تأثیر شیوه های مختلف تعیین تکلیف مهارت محور را بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان ابتدایی بسنجد.

اهمیت و ضرورت تحقیق در هر دوره متناسب با برداشتی که از یادگیری وجود داشته شکل و نوع تکلیف نیز متفاوت بوده است. اما امروزه با تعریفی که از یادگیری می شود انتظار اهدافی فراتر از آن وجود دارد. دیدگاه های متخصصان معاصر در خصوص تکالیف درسی از فلسفه و روش های تعلیم و تربیتی که در طول قرن ها متداول بوده تاثیر پذیرفته است. سالیان دراز حفظ کردن به عنوان تنها نوع تکلیف درسی و حتی یادگیری محسوب می شد. و در نتیجه همین بینش ناکامی های تحصیلی را صرفا به ناتوانی دانش آموزان نسبت می دادند نه به روش های آموزشی. یکی از عواملی که در به وجود آوردن دیدگاه های جدید تعلیم و تربیت موثر واقع شده تشخیص درجه اهمیت فعال نمودن شخص دانش آموز بوده است. اغلب بینش های معاصر به تحریک قدرت ابتکار و مسئولیت پذیری محصل در امر یادگیری بها می دهند و بر این هدف تاکید می کنند که دانش آموز هر چه بهتر و مؤثرتر از اوقات خارج از مدارس در جهت یادگیری بهره ببرد. که در زیر چند مورد ذکر شده : تکلیف باعث افزایش سرعت، تسلط و تثبیت یادگیری و مهارت است. – ویژگی های سنی دانش آموزان دوره اول ابتدایی و لزوم ارائه فعالیت های مهارت محور و عملکردی. – پرهیز از حافظه محوری صرف و توجه به ابعاد مختلف یادگیری. – افزایش نشاط و شوق به یادگیری. – یادگیری مادام العمر و توسعه یادگیری به فعالیت های خارج از کلاس درس. – ایجاد موقعیت های یادگیری فعال برای دانش آموزان در درون مدرسه و کلاس درس (معلم با فرصت دادن به دانش آموزان در جریان یادگیری از طریق انجام دادن، عمل کردن و تجربه کردن آنها را در کلاس فعال می کند) – نظارت مستمر بر فعالیت های یادگیری دانش آموزان و ارائه بازخورد به جا و مؤثر – ایجاد زمینه برای انجام تکالیف درسی در درون کلاس و مدرسه برای تکمیل و تقویت یادگیری های دانش آموزان متناسب با اهداف درس تکالیفی ارائه می شود) – عدم ارائه تکالیف سنتی درسی به عنوان مشق شب – ارائه تکالیف مرتبط با مهارت های زندگی برای انجام در ساعات خارج از مدرسه – بررسی و ارزیابی تکالیف مهارتی و ارائه بازخوردهای لازم

سوالات پژوهش 1- آیا بین ارائه تکلیف مهارت محور به دانش آموزان و میزان یادگیری آنان ارتباطی وجود دارد؟

اهداف پژوهش

اهداف کلی: ۱- کاهش نگرانی های مخرب ناشی از انجام تکالیف سنتی در دانش آموزان و خانواده ها ٢- کاهش وزن کیف دانش آموزان و جلو گیری از آسیب های جسمانی ناشی از سنگینی آن ٣- کمک به افزایش کیفیت آموزش و یادگیری در کلاس درس ۴- ایجاد زمینه استمرار یادگیری دانش آموزان در داخل و خارج از کلاس درس ۵- تقویت مهارت های زندگی و مهارت های علمی، ادبی، هنری و اجتماعی در طول برنامه های درسی

اهداف جزئی ١- بررسی تاثیر رابطه تکلیف مهارت محور و خلاق با میزان یادگیری دانش آموزان. ۲- بررسی میزان حجم تكليف مهارت محور و خلاق با میزان یادگیری دانش آموزانارائه تکلیف دانش آموزی تکلیف دانش آموزی حلقه اتصال و انتقال آموخته های کلاس و مدرسه به فضای خارج و زندگی است و کاربرد علوم و فنون به حساب می آید. دانش آموزان آنچه را که آموخته اند در عرصه عمل می آزمایند و حلاوت و شیرینی کاربرد آن را درک می کنند و به آن علاقه مند می شوند. علاوه بر این بخشی از اهداف پرورشی که در مدرسه اتفاق نیافتاده است در فعالیت های تکمیلی (تکلیف) مورد ملاحظه قرار می گیرد. معلمان باید برای ارائه موضوعات تحقیقی و تکلیفی مورد نظر، به توانایی و علایق دانش آموزان توجه کنند و از این طریق زمینه مشارکت و کوشش را برای کاربردی کردن مفاهیم فراهم آورند.

تکلیف به روش سنتی ( تکالیفی می باشند که توسط معلم و بدون در نظر گرفتن توانایی ها و علائق و هم چنین نیاز هر دانش آموز و بدون در نظر گرفتن تفاوت های فردی برای کلیه دانش آموزان تعیین می شود.

تکلیف به روش فعال به تکالیفی که با توجه به هوش، توانایی، نیاز و علاقه و با خلاقیت طراحی و برای دانش آموزان یک کلاس به صورت گروهی و مشارکتی ارائه شود. ر

پیشرفت تحصیلی تعریف مفهومی: تغییرات حاصل در یادگیری دانش آموزان به طوری که منجر به تغییر رفتار وی شود و نمرات حاصل از امتحانات وی بهتر و بیشتر گردد.

تکلیف مهارت محور پیوند زدن اهداف و فعالیت های برنامه درسی با مهارت زندگی با توجه به آموختن مهارت هایی چون مهارت شغلی، حفظ محیط زیست، کار گروهی، حل مسئله و تصمیم گیری می پردازند. تکلیف خلاق تکالیف خلاق ممکن است به صورت کتبی با شفاهی با انجام کاری، یا حل مسئله ای خاص باشد. این نوع تکلیف، قدرت خلاقیت، ابتکار شخصی، قدرت تحلیل و خودرهبری را در دانش آموز پرورش می دهد. معلمان با ارایه تکالیف خلاق، دانش آموزان را به ماورای کاری ترغیب می کنند که در کلاس درس آغاز شده است و آنان را به فعالیت های انفرادی، با تیمی و ابتکاری، ترغیب می کنند. به این نوع تکلیف کمتر می توان به صورت یک تکلیف یک شبه، نگاه کرد. یکی از خصوصیات تکالیف خلاق، تمرکز بر تولید چیزهای جدید و بکر است نه انجام تمرین های زیاد و تکراری. تکالیف خلاق بر مبنای یک مسئله با یک طرح، طراحی می شوند و ممکن است دانش آموزان به طور انفرادی یا تیمی روی آنها کار کنند. ماهیت بدیع و نوآورانه این نوع تکلیف مانع از آن می شود که دانش آموزان از روی یکدیگر رونویسی کنند.

نتیجه گیری یکی از مشکلات تکالیف درسی که امروزه تقریبا همه ی معلمان با آن رو به رو هستند، طرح تکالیف پر محتوا، غنی و مناسب و متنوع است. زمانی موفقیت دانش آموز به طور رضایت بخش افزایش می یابد که معلمان به شکلی منظم تکلیف درسی طرح کنند و دانش آموزان نیز مسئولانه این تکالیف را انجام دهند. هرقدر تعداد دانش آموزانی که به کلاس بالاتر می روند، افزایش یابد، از نظر علمی نیز سود بیش تری نصیب جامعه خواهد شد. به طور قطع نقش تکالیف درسی خوب در تربیت مناسب این دانش آموزان به عنوان شهروندانی مسئولیت پذیر و فهیم، غیرقابل انکار است. تکلیف تمرینی است در زمینه آنچه که دانش آموز در کلاس فرا گرفته است و فقط در همین جایگاه می تواند نتیجه یادگیری را برای او در بر داشته باشد بنابراین استفاده های نا به جایی

که از آن به عنوان تنبیه و جریمه می شود از نظر آموزشی مردود است. به طور کلی جریمه یا زیاد تکلیف دادن ضعف های یادگیری دانش آموز را جبران نمی کند معلم می تواند با تجدید نظر در روش تدریس و شیوه برخورد مناسب با تکالیف دانش آموزان را در یادگیری بهتر یاری نماید. تکالیف درسی خلاق، به بهبود عادت های خوب و دقت دانش آموزان کمک می کند. هم چنین در گسترش اعتماد به نفس فراگیرندگان و مسئولیت پذیری آنها نقش دارد و مهم تر این که عشق به آموختن را در آنان تقویت می کند. در واقع خلاقیت به عنوان یک علم، عاملی اساسی در پیشرفت و توسعه جوامع تلقی می شود و مدرسه و معلم، به مثابه مکانی مناسب برای آموزش خلاقیت و ابتکار به دانش آموزان به شمار می آیند، زیرا خلاقیت آمری آموختنی و قابل آموزش است و با ایجاد شرایط، مقتضیات، تجهیزات و امکانات لازم، می توان به پرورش افراد خلاقی پرداخت. بنابراین ضروری است که معلمان بیشترین تلاش خود را به کار گیرند تا مطمئن شوند که تکلیف مهارت محور لازم و مفید باشند و با توانایی و رشد دانش آموزان تناسب داشته باشند. به خوبی تشریح شده و انگیزه لازم را فراهم آورند و به صراحت توسط دانش آموز و والدین فهمیده و درک شوند. به طور خلاصه می توان گفت اگر تکلیف مهارت محور به میزان کم و با اهداف کمک آموزشی و براساس تفاوت های فردی دانش آموزان و نوع، نسبت جسمانی، عاطفی، روانی، اجتماعی و ذهنی قابل تغيير و انعطاف باشد و باعث دلزدگی و تنفر دانش آموز از معلم و مدرسه نشود و باعث ایجاد رغبت در دانش آموزان شود، می توان از آن استفاده بهینه نمود.

پیشنهادهای کاربردی

  1. برگزاری دوره های آموزشی روش تدریس فعال و پژوهش محور برای معلمان

۲. تاکید بر کار گروهی و مشارکتی در فرآیند آموزش و پژوهش برای یادگیری جمعی و تقویت مهارتهای اجتماعی) تعامل، مشارکت و همکاری

٣. تعیین تکالیف مسئله محور، کم حجم و محدود اما عمیق به گونه ای که تعادل ذهنی دانش آموزان را به هم بزند و تفکر آنان را به چالش بکشد.

۴. تشویق دانش آموزان برای استفاده از ظرفیت پژوهش سراها و انجمن های علمی و همچنين نهادهای جامعه محلی.

 

تهیه و تایید توسط: سرکار خانم مددی (آموزگار پایه چهارم)


امتیاز شما به این محتوای آموزشی ؟ جمع امتیاز 9.7/20